آزمایش پیش از ازدواج به همراه یه روز خوب
سلام گلیا امروز بابایی 7 صیح اومد دنبالم باهم رفتیم که آزمایش خون بدیم. خوشبختانه همه چی خوب بود و آقاهه گفت که آزمایشمون مشکلی نداره. یعنی ما می تونیم باهم عروسی کنیم :-) بعدش رفتیم خونه بابا حامدی اینا، صبحونه خوردیم و حرف زدیم که بعدش ساعت 11 بریم جواب آزمایش بگیریم. عمه ماشین احتیاج داشت ما هم از خدا خواسته پیاده رفتیم. جونم براتون بگه که از حدود ساعت 11 تا 1.5 یه کمش با تاکسی رفتیم دیگه بقیش پیاده. واقغا خیلی خیلی کیف داد کلی حرف زدیم. بابا حامد منو فرستاد خونه، خودشم که منتظر اتوبوس بود که بره خونشون. وقتی من رسیدم خونه بابام منو دعوا کرد که چرا حامد نیاوردی با خودت اخه روز اخری بود که بابایی اینجا بود. دیگه برگشتم رفتم دنی...